کاربردهای گیمیفیکیشن در کسب و کار

کاربردهای گیمیفیکیشن در کسب و کار دومین موضوعیه که میخواهیم راجع بهش صحبت کنیم. حالا که با اصطلاح گیمیفیکیشن یا بازی وارسازی و مفاهیمی در دل آن قرار گرفته آشنا شدیم بهتر میشه راجع به کاربردهای گیمیفکیشن صحبت کرد. اما قبل از آن باید شما را با دسته بندی آشنا کنم که درک شما را از این که به چه چیزهایی گیمیفکیشن گفته میشه کامل تر کنه.

Explicit Gamification یا بازی هایی که اهدافی غیر از بازی دارند

دوست دارم به این دسته بگم بازی وارسازی علنی ( Explicit Gamification )،
یعنی استراتژی هایی که از اجزایی استفاده می کنه
که وقتی میبینی کاملا می فهمی که شبیه بازی هستن.
خیلی از ما بازی هایی رو دیدیم که هدفشون الزاماً بازی نبوده،
یکی از مثال های خیلی معروف این دسته به عنوان یکی از کاربردهای گیمیفیکیشن در دنیا، FoldIt هست.
یک بازی که برای کمک به تحقیقات درباره ویروس ایدز استفاده شد.
افراد این بازی را انجام میدادند و ازش لذت هم میبردن
ولی هدف نهایی بازی کمک به شناسایی هر چه بهتر ویروس ایدز بود.

اگر بخوام از مزیتای این نوع بازی وارسازی بگم
میشه گفت که محصول نهایی سرگرم کننده تره و به طراح اجازه میده تا خلاقیت بیشتری به خرج بده. اما بدی این نوع اینه که میتونه بچه گانه،
غیر جدی یا از دید بعضی از کارفرمایان حواس پرت کن باشه.
بعضی افراد وقتی بازی گرافیکی را میبینن حس بدی بهشون دست میده،
در صورتی که این بازی تعاملی اگر خوب طراحی بشه میتونه کاربر را برای مدت طولانی تری درگیر کنه. ضمن این که، نه همیشه،
ولی استفاده از گیمیفیکیشن علنی نیاز به منابع خیلی بیشتری برای طراحی یک بازی با کیفیت بالا داره.

fold it به عنوان نمونه ای از explicit gamification

تصویری از بازی FoldIt که جهت کمک به تحقیقات روی ویروس ایدز ساخته شد.

کاربردهای گیمیفیکیشن :نوار های پیشرفت linkedIn به عنوان نمونه implicit gamification

نوار های پیشرفت استفاده شده در لینکدین که یکی از نمونه های معروف بازی وارسازی به حساب میاد.

Implicit Gamification یا طراحی متمرکز بر انسانی که از عناصر بازی استفاده می کند

میتونم به این دسته بگم بازی وارسازی ضمنی ) Implicit Gamification (، امیدوارم درک کنید که من برای این که راحت تر از این اصطلاحات استفاده کنید یک ترجمه راحت را استفاده می کنم،
اگر نه شاید در بیشتر موارد ترجمه دقیقی برای اصطلاحات وجود نداشته باشه.
این دسته (که کاربردهای گیمفیکیشن جذابی داره) یک شکل از طراحی که خیلی زیرکانه و زیرپوستی
از تکنیک های بازی وار سازی و بازی سازی در تجربه کاربری (UX) استفاده می کنه.
گیمیفیکیشن ضمنی پر از عناصر بازیه که حتی خیلی از اوقات برای خود کاربر به نوعی نامرئی محسوب میشه. به قول یو کای چائو ( همون تپل خلاق مطلب اول) این طراحی مثل طراحی دستگیره در میمونه،
بهترین طراحی وقتی که هیچ وقت ندونی اون جاس ولی خیلی ساده ازش برای باز کردن در استفاده کنی.

یک مثال کوچک

یکی از مثال های خیلی معروف برای کاربردهای گیمیفیکیشن در این دسته
نوارهای پیشرفت داخل LinkedIn، که بدون این که متوجه بشید باعث میشه تا اطلاعاتتون را تکمیل کنین.

خوبی این دسته این که از نظر فنی راحت تر اجرایی میشه و برای خیلی از زمینه ها مناسبه.
یکی از معایب این طرح این که همین پیاده سازی ساده باعث طراحی های دم دستی میشه.
طراحی هایی که برای حسی که باید در نظر گرفته بشه مناسب نیست و منجر به نتیجه های کاملا اشتباه میشه.

دسته بهتر وجود نداره
و در هر شرایط خاص یکی از این موارد مفید تره.
تنها چیزی که باید بهش توجه کنید این که حتی بازی های بد هم پر از عناصر بازی سازی هستن،
پس کپی کردن از یک بازی و تجربه موفق الزاما برای شما موفقیت نمیاره.

زمینه های کاربردهای گیمیفیکیشن

امیدوارم این زمینه های کاربردهای گیمیفکیشن بتونه اثر گذار باشه ولی از الان باید بگم که قطعا ممکنه مخالفانی هم داشته باشه. بازی وار سازی در این زمینه ها مورد توجه قرار میگیره.

گیمیفیکیشن محصول

گیمیفکیشن محیط کار

گیمیفیکیشن بازاریابی

گیمیفیکیشن سبک زندگی

کاربردهای گیمیفیکیشن : گیمیفکیشن محصول

این نوع از بازی وارسازی و کاربردهای گیمیفکیشن به معنای ایجاد درگیری، سرگرم کنندگی و تاثیر گذاری بیشتر برای یک محصول آنلاین یا آفلاین است.
خیلی از شرکت ها با این مشکل سر و کار دارند که محصولی بسازند تا مشتریان عاشق اون بشن
و به استفاده از آن ادامه دهند و با عشق و علاقه اون را به دوستانشان معرفی کنند.
مشکل این محصولات اینه که روی کارکرد محصول تمرکز کردن
و کمتر به انگیزه های انسانی استفاده از آن توجه شده.

شاید اگر به چند دهه قبل برگردیم
بسیاری از مصرف کننده ها اطلاعات خیلی زیادی از محصولات نداشتند
و به اصطلاح لذتشان از استفاده از محصول پایدار بود.
اما امروز با این حجم از ارتباطات وسیع و اطلاعاتی که به سادگی قابل دسترسیه،
مشتریان شما بسیار راحت نظر خودش درباره محصولتون را از طریق شبکه های اجتماعی به اشتراک میگذارند.
این کاربران دیگه کیفیت پایین و نامناسب را تحمل نمی کنن،
به خصوص که بازار فعلی به شدت رقابتیه و همیشه گزینه جایگزین شما وجود داره.

یک سناریوی تکراری برای استارتاپ ها

کافی با یکی از استارتاپ ها شروع به صحبت کنین،
خیلی با ذوق و شوق بهتون میگن که کاربر ما میتونه این کار کنه،
تاز همه این کارها را هم میتونه بکنه.
خیلی ساده میشه بهشون گفت: باشه، کاربر شما میتونه همه این کارها رو بکنه
ولی بگین چرا باید این کارها رو انجام بده. (چیزی که یکی از اهداف فرم تعریف مساله بازی وار به حساب میاد)
تا دلتون بخواد فناوری خفن و عالی استفاده میشه اما هیچ چرایی پشتش وجود نداره.

حتی اگر با مشتری هم صحبت کنید بهتون میگه محصولتون عالیه،
تو پولم و وقتم صرفه جویی میشه و کلی کارای دیگه هم میتونم بکنم.
فردا حتما نصبش میکنم.

و خداحافظ.

قطعا میدونین که معنی کلمه فردا یعنی هیچ وقت.
مشتری با گفتن فردا فقط خیال خودش راحت کرده که این فرصت از دست نداده
اگر نه عمراً از محصولتون استفاده کنه.
هیچ کس دلش نمیخواد عادتای روزانه اش با گفتن کلمه فردا به هم بخوره.
یادتونه که گفتیم تپل خلاق ما یعنی یوکای چائو اصطلاح طراحی متمرکز بر انسان یا Human-Focused Design را پیشنهاد داده و این که بازی ها در این نوع طراحی به کمربند مشکی رسیدن.
پس میشه خیلی راحت مقایسه کرد و گفت هییییییچ کس مجبور نیست یک بازی را انجام بده.
باید مالیات بدید، باید کار کنید، یا باید برید باشگاه، اما هیچ وقت لازم نیست بازی کنین یا مجبور نیستین بازی نکنین.

کلید ماجرا این جاست، محصولی بساز که مشتری تو معتاد استفاده روزانه اش بشه و ترغیب بشه به دوستاش هم از تجربه استفاده اش از محصولت بگه.

کاربردهای گیمیفیکیشن : گیمیفیکیشن محصول
کاربردهای گیمیفیکیشن : گیمفیکیشن در محیط کار
کاربردهای گیمیفیکیشن : گیمفیکیشن بازاریابی

کاربردهای گیمیفیکیشن : گیمیفیکیشن محیط کار

گیمیفکیشن محیط کار مهارت ایجاد محیط ها و سیستم هاییه که کارمندان را نسبت به کارشون تشویق و با اون درگیرشون کنه.
خیلی وقت ها کارمندان فقط برای این که حقوق بگیرن و از کار اخراج نشند سر کار میرن.
کافی به این فکر کنین که چند نفر از اطرافیان شما
راجع به این که کارشون را دوست ندارن، غر می زنن.
با دیدن همین موارد میشه فهمید که بازی وارسازی محیط کسب و کار
در شرایط فعلی اقتصادی یک بحث ضروری به حساب میاد.

کاربردهای گیمیفیکیشن : گیمیفیکیشن بازاریابی

گیمیفکیشن بازاریابی به هنر خلق کمپین های بازاریابی جامعی میگن
که کاربران را با یک تجربه سرگرم کننده و ناب که برای محصول، خدمت، پلتفرم یا یک برند طراحی شده،
درگیر کنه.
این مورد جز زمینه های اصلی در کاربردهای گیمیفیکیشن به حساب میاد.
شاید قبلا خیلی از ما فرق بین محتوا و تبیلغ را نمی دونستیم
و راحت روی تبلیغات کلیک میکردیم
اما در دنیای فعلی کاربرها خیلی از مطالب غیر ضروری را فیلتر می کنن
و این باعث شده تا کارایی خیلی از کمیپین های تبلیغاتی از بین بره.

گوگل یک جدول امتیازات بزرگ

در سال های اخیر بازاریابی موتور جستجو (SEM) و
بهینه سازی برای موتور جستجو (SEO)
به عنوان تکنیک های موثر برای دیده شدن و بهبود فروش خودشون را ثابت کردن.
حتی اگر بخوایم درست نگاه کنیم،
گوگل مثل یک جدول امتیازات بزرگ میمونه که همه سعی می کنن به رتبه اول برسن.
یک بازی برای بهتر دیده شدن.
این بازی جواب میده چون اولا میتونی آدمای درستی که دقیقا به دنبال راه حل شما هستن را نشونه بگیری
و دوما در یک زمان مناسب یعنی وقتی که دنبال راه حل هستن خودت را نشون بدی.

اما چیزی که نبودنش احساس میشه اطمینانه،
اگر یک وبسایت که بهش اعتماد دارین و دنبالش میکنین،
چیزی را که نیاز دارید به شما میفروشه احتمالا نیازی برای جستجوی یک وبسایت اتفاقی در یک موتور جستجو ندارید.
و این جا درست جایی که بازاریابی با شبکه های اجتماعی نقش خودش را ایفا میکنه.
با پلتفرم هایی مثل بلاگ، فیس بوک، تویتر، تلگرام و یا یوتیوب و آپارات، برندها با مشتریانشون ارتباط برقرار میکنن،
برای اون ها ارزش خاصی خلق میکنن،
و در نهایت اعتمادی را به وجود میارن که منجر به درگیری در آینده میشه.
اما باز هم نمیتونن کاری کنن که انگیزش و یادگیری کامل با کاربر به وجود بیاد.
چون فقط نقش رسانه ارتباطی را ایفا میکنن.

نقش حساس گیمیفمیکیشن

در همین نقطه حساس گیمیفیکیشن وارد میشه.
گیمیفکیشن در بازاریابی از عناصر بازی سازی و استراتژی هایی استفاده میکنه
تا در طی سفر مخاطب بر این سوال تمرکز کنیم که :
اصلا چرا کاربر ما در اولین قدم باید با محصول درگیری پیدا کنه.
بازاریابی تنها یک عمل از سمت بازاریاب و یک عکس العمل از سمت کاربر نیست،
بلکه در کل مسیر هم کاربر و هم بازاریاب باید احساس سرگرمی و درگیری مداوم داشته باشن
و این با تعامل های مختلف به وجود میاد.
در حقیقت گیمیفیکیشن از همه ابزارهای بالا استفاده میکنه
اما چرایی درگیر شدن و استفاده از عناصر بازیه که تفاوت ایجاد میکنه.

کاربردهای گیمیفیکیشن : گیمیفیکیشن سبک زندگی

گیمیفیکیشن در سبک زندگی شامل استفاده از اصول بازی وار سازی در عادات و فعالیتهای روزانه، مثل لیست کارهای روزانه، بیشتر ورزش کردن، سر وقت بیدار شدن، سالم تر غذا خوردن و یا یادگیری زبان جدید، میشه. وقتی که حرف از بازی وار سازی سبک زندگی میشه، دنبال کردن همه کارهایی که انجام میدین و بازخورد دادن به شما بیشتر از همه مد نظره. بازی ها از همان ابتدای خلقت هر کار کوچکی از شما را دنبال می کردند. یک بازی باید کاملا اتوماتیک بدونه که شما الان در چه سطحی هستین و یا چه سلاح هایی را حمل می کنین و چون این کار را انجام دادین باید این جایزه را دریافت کنین.

بازی هرکاری که میکنین را به خاطر میسپره و بر اساس همون تجربه مخصوص شما را خلق میکنه. در زندگی واقعی هیچ داده ای ثبت نمیشه و همین باعث میشه سبک زندگی بهینه سازی شده یک مهارت کاملا سخت باشه. خود گیمیفیکیشن سبک زندگی به چند بخش تقسیم میشه : گیمیفیکیشن مسیر شغلی، گیمیفیکیشن سلامت، گیمیفکیشن بهره وری، و گیمیفیکیشن آموزش و یادگیری. گیمیفیکیشن سبک زندگی جزو مباحث فوق العاده جذاب و عمیق محسوب میشه و به همین خاطر سعی میکنم در سری مطالبی جداگانه راجع به این موضوع توضیح بدم.

مکانیک و دینامیک گیمیفیکیشن

این داستان هنوز هم ادامه دارد، تازه اولشه

تو این متن با سرفصل کاربردهای گیمیفیکیشن ، راجع به تفاوت بازی وارسازی علنی ( Explicit Gamification ) و بازی وارسازی ضمنی ) Implicit Gamification ( صحبت کردیم. فهمیدیم که طراحی گیمیفیکیشن میتونه برای محصول، بازاریابی، محیط کار و زندگی شخصی استفاده بشه.

تا این جا خیلی گفتیم که گیمیفیکیشن همه اش درباره انسان و طراحی برای انسانه. از الان به بعد میخوایم بیشتر راجع به اصطلاحات گیمیفیکیشن صحبت کنیم. آیا مکانیک بازی، یک تعمیرگاه تعویض روغن وسط شهره یا نه؟ اگر بهمون بگن دینامیک بازی میدونیم تو کدوم کتاب ترمودینامیک دنبالش بگردیم؟